من هم تشنه بودم سرم را عقب دادم و خودم را رها کردم تا بیفتم وسط درخت ها .
صورتم را فرو کردم توی گل سرد و دیگر تکان نخوردم
من این طور مردم
به زودی تنم با زمین یکی میشود..
با چشمهای زردپاییز در ایوان خانه نشسته بودو من پرندگانی پیر فکر میکردمکه دیگر هیچ کوچیاز مرگ دورشان نخواهد کردبه اینکهتنها چند پلهایمدر فاصلهی دو پاگردو نبض دستهایمتیک تاک بمبیستکه زمان انفجارش ..
تعلقات دینی در جهان اواخر عهد باستان جدا از سیاست نبوده است. این موضوع، بهخوبی، در واقعۀ کشتار مسیحیان نجران، در نیمۀ نخست سدۀ ششم میلادی، عیان است. درواقع، آنچه در شهر نجران رخ داد، تلاقی سیاستهای ..