آرتور : ما خیلی بدبختیم دکتر... نفرین‌شده... آواره... دربه‌در این شهر که حتی بلد نیستیم درست اسمشو به زبون بیاریم... دکتر می‌دونی هم‌سن‌وسالای من قبل از این جنگ کوفتی چی‌کار می‌کردن؟ تو چیزی از دیدن ش..

ترانه‌ی آبی و اورمیای بنفش دو منظومه‌ی اپرایی در بیان افسانه‌های دریاچه‌ی اورمیه هستند که بعد از سرایش به زبان‌های مختلف ترجمه شده‌اند.ـ ترانه‌ی آبی با الهام از یک افسانه و اعتقاد مردم سواحل دریاچه‌ی ..

«سه نمایشنامه کوتاه»مه‌یار : حس می کنم تو رفتی به آینده و من جا موندم، جاموندم تو گذشته و فراموش شدم.لاله : نباید خیلی به این فکرای احمقانه اجازه بدی بیان تو ذهنت.مه‌یار : می‌شه دوباره برگردیم به اون ..

نمایشنامه | انگلستاننامزد جایزه‌ی تونی بهترین نمایشنامه‌ی سال 2020ایب : ...یادمه داشتم یه جایی می خوندم، یا شایدم کسی داشت برام تعریف می‌کرد، که سه نوع مرگ داریم. اولیش وقتیه که بدن‌مون از کار می افته..

چارلی : خودم اسم‌ش رو انتخاب کردم.آکوئینو : زن‌ت رو می‌گم چارلی.چارلی فورتنوم : آها! زن‌م رو می‌گی، آره زن‌م خوش‌گل‌ه پس چی؟ فقط حیف که عکس یه جورایی تار افتاده، وقتی داشتم عکس می‌گرفتم دوربین توی دست..

جمال : خواب دیدم بالای یه ساختمون خیلی بلندم، زیر پام تا هزار متر خالی بود، داشتم می‌افتادم پایین، دست به هرچی می‌زدم نمی‌شد، به هر طنابی چنگ می‌زدم به دستم نمی‌اومد و وقتی هم می‌اومد پوسیده بود و پار..

..

دندان‌پزشک اشتراتیون از خرکچی آنتراکس یک خر کرایه می‌کند تا از آبدارا به سمت گرانیه برود. بین راه می‌خواهد زیر سایه‌ی خر استراحت کند اما خرکچی از او به خاطر سایه‌ی خر تقاضای پول می‌کند چون خرکچی معتقد..