گزینه اشعار احمد شاملو (جیبی)
آن که میگوید دوستت می دارمدل اندهگین شبی ست که مهتابش را می جوید.ای کاش عشق رازبان سخن بود..
گزینه اشعار احمد شاملو (رقعی)
آنکه میگوید دوستت میدارمدل اندوهگین شبیستکه مهتابش را میجوید.ای کاش عشق رازبان سخن بود..
گزینه اشعار شفیعی کدکنی (جیبی)
ای مهربان تر ا زبرگ در بوسه های بارانبیداری ستاره، در چشم جویبارانآیینه نگاهت پیوند صبح و ساحللبخند گاه گاهت صبح ستاره بارانبازا که در هوایت خاموشی جنونمفریادها برانگیخت از سنگ کوه ساران..
گزینه اشعار فاضل نظری (شومیز)
ویراست جدید... به همراه اضافات.«گفت: درنگ کنید که من آتشی دیده ام.ای بسا خبری بیاورم از آن.»رفت. و «پیامبر» بازگشت...
گزینه اشعار محمدعلی سپانلو
سپیدهدم دیگری، بعد از یک فتح مشکوکتماشاگر بازی باد و خاک استمیدان متروکدر آن چرخش کاغذین کلاغانورق پارههاآرزوهاو یک پرچم خستهدر نوک دیرکبر استادیوم گمشده، بادبانی سه رنگ استبا رقص رنگین کمانی.....
گزینه اشعار هوشنگ چالنگی
شب میآیدبا دستهایی کههمدیگر را عاشقندشب میآیدبرگشتن و خورشید را زخمی دیدن همیشگیستسادهتر از همیشه بگریز وگریه کنبجویستارهای را که مهربانترحلق آویز میکندکه برای جدایی ازین ماهباید بهانه داشت...
گلها همه آفتابگردانند
آیینهها دچار فراموشیاندو نام توورد زبانِ کوچة خاموشیامشبتکلیف پنجرهبیچشمهای بازِ تو روشن نیست!..
باید شجاع باشیم
یک زن، یک جنگ.یک بچه که همه چیز را تغییر داد.دسامبر 1940، هنگامی که بمبهای آلمانیها بر ساوتهمپتون انگلستان فرو ریختند، ساکنان شهر به روستاهای اطراف فرار کردند. در روستای آپتون، در میانهی آن هرجوم..
