«شادی» مرده است! همین جملۀ کوتاه غمی عظیم را روی دوشهای خود حمل میکند: جملهای سهکلمهای که با تمام کمجانی محکوم به تحمل سنگینی بارِ این غم است؛ غمی که حتی تکرار واژهی «غم» نیز کمکی به رساتر شدن فریادِ آن نمیکند. «شادی» مرده و پس از او، احوال «امید» و «آرزو» و «فروغ» و «جهان» نیز بهشکل کوششی برای بودن ادامه دارد، آن هم درحالیکه تلاش زندگی ...