تورج نیاکانِ داستاننویس، در لحظهای شگفت با فریماه پیرنیا آشنا میشود. او خیلی زود درمییابد که جانش در زمانهای مختلف با جان این زن، که گویی ناگاه بر او نازل شده، پیوند داشته است. به سفری درونی میروند، پر از صحنههای بیم و امید تا عاقبت به کنار راه میافتند؛ جایی که تمام گشتوگذارها به پایان میرسد. این رمان جذاب و خیالورزانه نوشتۀ محمد قاسمزا...