غروب تهراناین غروبمثل سربازهای خاکی و خسته و خاکستریکه از جنگ برمیگردندتهران را غبارآلود میکندخودم رابا سرخوشیهای یک سرباز به خانه آمدهمشغول کردمفایده نداشتجنگ از دستهای من بزرگتر بودو اتفاقهای بزرگ از قلبم بیرون میزد صلحمثل یک دستهگل روی مزارتنهاست. ...