«یک زن بدبخت» سفرنامه‌ای داستانی و پیشنهادی در سفرنامه‌نویسی است. زن بدبخت این کتاب که خود را در اتاقش حلق‌آویز کرده و براتیگان از بخت بد ظاهراً مدتی در اتاق او زندگی می‌کرده و ناگزیر در بستر او می‌خو..

می‌توان پرسید چرا اسم این کتاب «یک لب و هزار خنده» است، اما فقط از چهل نفر کار آورده‌اید؟ عرض شود که روی جلد کتاب، شصت و چهار نفر آمده‌اند، نه چهل نفر. چهار انگشت و یک انگشت شصت، می شود شصت و چهار!باز..

یک چشم به هم زدن یکجور شعبده بازیست! یعنی فیلمنامه است اما در عین حال چشم بندی و شعبده هم هست. مربوط به آن وقت هایی است که آدم ذهنش جرقه می زند. درواقع در این کتاب ذهن من رعدوبرق زده! این فیلمنامه از ..

..

جای تردید نیست: ما زیر سقف‌های کاغذی زندگی می‌کنیم، زیر سقف‌هایی که هر لحظه خطرِ فرو ریختنِ آن‌ها وجود دارد. این، سرنوشتِ بیش از نیمی از مردم جهان، به‌ویژه ساکنانِ کشورهای جهانِ سوم است. به بیانِ روشن..

در بحبوحۀ سال 1357 و حوادث انقلاب، مرد آلمانی جوانی که فردی گوشه‌گیر و کم‌حرف است، همراه دوستش کریستوفر به ایران سفر می‌کند تا در جشن خصوصی یک فرد ایرانی شرکت کند. مهمانان این جشن جمعی آدم ثروتمند و ل..

کسب‌وکار، حکومت، جامعه‌ي مدنی و دانشگاهی کار می‌کند تا راهکارهایی را برای از میان برداشتن شکاف‌های شغلی، آمادگی برای آینده‌ی شغلی، ترویج یادگیری ماندگار و ترویج برابری جنسیتی، ایجاد کنند و به‌کار بندن..

حالا این جاییم. کفاره‌ی گناهی را که مرتکب شده‌ایم می‌دهیم. اجازه دادیم تا مردی گول‌مان بزند. کور کورانه دنبالش راه افتادیم. حالا هم تاوانش را پس می‌‎دهیم. تاوان فراموش کردن مفهوم «انسان معترض» ، فروما..