جودیت کر نویسنده ای است که کتاب های او پس از گذشت چهل سال هنوز محبوبیت خود را حفظ کرده و به چاپ های تازه می رسد. زندگی نامه ی جودیت کر در سه جلد با نام های وقتی هیتلر خرگوش صورتی مرا ربود بمب روی خاله مامانی و کودکی در دوردست کتابی است پر از امید و پایداری و حاوی نکاتی بسیار جالب و ظریف در مورد وقایع تاریخی که اغلب از دید جامعه پنهان می ماند و در کمتر جایی نوشته می شود.
بمب روی خاله مامانی داستان سال های نوجوانی اوست که در دوران جنگ جهانی دوم در لندن سپری می شود.
از متن کتاب: وقتی به وسط میدان رسید آفتاب درآمد و همه چیز غرق رنگ شد. آب در حوضچه برق زد. یونیفورم یک سرباز نیروی هوایی از رنگ خاکستری به رنگ آبی درآمد و از شیشه ای که در دست داشت چیزی به دختری که پیراهن صورتی پوشیده و می خندید پاشید. شیشه را که از این دست به دست دیگر می داد لحظه ای در نور درخشید. دو زن سرودی را می خواندند و بلوز گلدارشان انگار غرق گل بود. گنجشک ها پرواز می کردند. آسمان می درخشید.