این کتاب در سال 1352 توسط انتشارات مروارید چاپ اول خورده ولی گذشت روزگار گزندی به متن ها نرسانده و پس از این همه سال هنوز هم خواندنی اند، نوشته هایی بی زمان. کتاب هم متن ادبی دارد، هم نوشته های نوستالژیک، هم قصه، هم نمایشنامه و هم فیلم نامه و انصافا شاملو تو همه ی نوشته هاش سربلند بوده.
آنچه در کتاب حاضر می خوانیم، یازده متن ازجمله:زن پشت در مفرغی_مردها وبوریا_گمشده قرون_بازگشته.قرمز وآبی و آن سال ها.... است، که از ذهن توانمند و خلاق او خط گرفته اند، از تکلفات بیهوده و کلمات دشوار خالی اند و شوق به خواندن را در آدمی زنده می کنند.
گزیده ای از کتاب :
در، چیز نابکاری است… من بارها دربارة آن فکر کرده ام.
فقط به احتمال و بیشتر از آن با یقین به وجود در است که آدم گرد منطقه محصوری می گردد… اگر پای در، در میان نبود دیوارها به خوبی می توانستند معنی بن بست یا به عبارت دیگر منع را به طور کامل برای خود محفوظ بدارند و تا ابد بر سر این معنا بایستند. و باز در این صورت هر دیوار می توانست به طور قاطع یک یقین منفی باشد و در برابر آن هر عابری یکسره تکلیف خود را بداند…
اگر درها وجود نمی داشت هر دیوار می توانست بدون کمترین کوششی همة مفهوم آن لوح نومید کننده ئی را که «دانته» بر سر در جهنم کوفته بود بازگو کند اما متأسفانه باید اعتراف کرد که درها این چنین معنی یک طرفه و کاملی را از دیوارها سلب کرده اند.