رابرت فراست

گزیده اشعار رابرت فراست
باران به باد گفت،«تو پیش بران و من تیرباران میکنم»و هردو باغچه باغ را چنان کوبیدندکه گلها به زانو در آمدند،و خسته و کوفته فرو خفتند... گرچه نمردند.می میدانم که گلها چه احساسی داشتند...
2,300,000ریال
نمایش 1 تا 1 از 1 (1 صفحه)