قلم گرفتن بر محاشی و زواید نوشتهجات و ره بردن به گزینگویهها یا همان «کلمهیی از کلمات که بهکار بخورد»، چارهییست برای زدودن آشفتگی ظاهری از کلام نیما و نمایاندن هماهنگی فلسفهی هنر و زندگی و نظریهی ادبی وی و طرفه آنکه این چاره از تدابیر پیشنهادی خود اوست:
«بعضي حرفهاي حکيممآبانه، گمان ميبرم در حرفهاي من پيدا خواهيد کرد؛ آن کاري که اصلي است و حال و کيفيتي را بيان ميدارد و بازار رواجش را روزي بعد از شلوغي به دست خواهد آورد، ناشي از اين حال طبيعي و بدون روپوش است، زيرا که از زيستن واقعي حکايت مي کند و باقي همه حرف است که به مفاد قول حکيم گنجوي بايد به حرفهاي هوايي قلم درکشيد.»
آزادی و آزادگی، آموزش، احساسات و افکار، اخلاق، ادبیات غربی، ادبیات فارسی و جمود، ادبیات کارگری، ادبیات کهن شرقی، ادبیات و سیاست، استبداد، ایدئالیزم و رئالیزم، ایدئولوژی، ایده و سبک بیان، بیان هنری و رنجآگاهی، پسند و بسند هنرمند، پیامبران و شاعران و فلاسفه، تجربه و تصور و تعقل، تراژدی، ترانه و شعر، ترجمه، تقلید و تکنیک در هنر، تنهایی، جامعهشناسی هنر، جسمانیت و روحانیت، جوانی و پیری هنرمند، جهانوطنی، حذف نویسنده در جریان ادبی، حرکت و مکث، حقیقت و خیال، حقیقت و علم، خداباوری، خداشناسی قضا قدری، خوشباشی و تصوف، داستاننویسی، دوستداشتن، دین، رمان تاریخی، رمانتیزم، رماننویسی، رند و رندی، روزنامهنگاری، روشنفکر، روشنیبخشی، روشنییابی، زبان شعری، زبان مردم و زبان ادبی، زبان و زمان، زیبایی شناسی، زن، زندگی و مرگ، ژانرها، سرقت ادبی، سمبولیزم، شادی و غم، شاعر بودن، شخصیتپردازی، شعرشناسی، شعر نو، شناخت، صورت و معنی، طبیعت پیرامون و ماورای طبیعت، طنز، عامهپسندی و عامهگرایی، عرفان، عشق، فاصلهی طبقاتی، فئودالیسم و ادبیات، فرم، فرمالیسم، فقر، فلسفهی شرق، فلسفهی غرب، فوتوریسم، فولکلور، کلمه، کمپوزسیون، کمونیزم، کوبیزم، کهنشناسی و نوفهمی، کهنکفایی در هنر و زندگی، گزارشنویسی، گزینگویی، ماده، مارکسیزم، ماشینیزم، معماری، منطق قدیم و منطق جدید، موسیقی، نثر فنی، نخبهکشی، نظریهپردازی در هنر و ادبیات، نقاشی، نقد، نوآوری، نومیدی، نوولنویسی، نیستی، وصف، هجو و هزل، هستیشناسی، هنر انتزاعی، هنر پیشرو، هنر شرقی و هنر غربی و... ازجمله موضوعات و مفاهیمی هستند که در «زخمه بر ساز زمان» به آنها پرداخته شده است.
اين كتاب چهارمين جلد از مجموعهي نخست فرهنگ گزينگويههاست که بر پایهی یادگاران منثور مهمترین شاعران معاصر ایران تألیف میشود و سه جلد نخست آن به فروغ فرخزاد، احمد شاملو و سهراب سپهري اختصاص داشت.
امید آن است که فرهنگ گزينگويهها، کارنامه و داشتهیی باشد از فعاليت فکری شعرا و داستاننویسان روشنيياب ما از مشروطه به اينسو و هم مؤثر افتد در توسعهی اندیشگانی کشور که پايهی همهي پيشرفتهاست و بستری برای پیوستن به جریان جهانی تولید اندیشه.
چند برش از متن کتاب:
• زیاد فکر نکنید که هنر برای هنر است یا مردم؛ هنر برای هر دوی آنهاست و بالاخره رو به مردم میآید.
• عکس و آینه و طفل، ساعت عمر انسان هستند که هر سه نزدیک شدن مرگ را خبر میدهند.
• گاهی آدم دلش میخواهد ببیند چه میشود ولی آنچه را که شده است نمیبیند!
• کسی که دست بهکار تازه میزند، باید مقامی شبیه به مقام شهادت را بپذیرد.
• فقط ضعفا را باید رعایت کرد؛ رعایت متجاوز، حد بیعرضگی است.
• چه پستی برای انسان از این بالاتر است که اسارت خود را دوست بدارد؟
• انسان، روی زمین حکمران همهچیز است و محکوم همهچیز.
• بی قیدی زیاد بهخود بستن هم یک نوع تقید است.
• ملل زنده آثار زنده دارند.