مجموعه نامههای جبران خلیل جبران، نویسندهی برجستهی لبنانی به ماری هسکل، که توسط پائولو کوئلیو گردآوری و بازنویسی شده است. پائولو کوئلیو با هدف کشف مردی که در پس کتاب مهم پیامبر نهفته است، این مجموعه مکاتبات خصوصی جبران خلیل جبران را گردآوری و بازنویسی کرده است.
در این نامه ها، جبران جهانی از درد و شعف را به نمایش می گذارد که الهام بخش کتاب زیبایش پیامبر بود. ادراک ما از زندگی تحت تاثیر معیارها و شرایط پیرامونی ماست. چالش بزرگ، یافتن خویشتن اصیلمان، از راه پرسیدن و جستجوی پاسخ است. آثار جبران به بسیاری از این جستجوگران خویشتن کمک کرده است. اندکی از استقرار خلیل در امریکا و بهبود وضع خانواده گذشته بود که با ِفرِد هلند ِدی، هنرمند رها از قراردادهای سنتی، آشنا شد و او جبران را به مسیری خلاقانهتر از پیش کشاند.
جبران خلیل جبران در سال 1898 به بیروت بازگشت تا به تقویت زبان عربی خود بپردازد. در این دوران ملیگرایی او تقویت شد و البته اندوه او نیز؛ چرا که خبر رسید برادر او دچار سل شده و خواهرش، سلطانه و مادرش نیز بیمار. جبران، لبنان را بلافاصله به مقصد امریکا ترک کرد، اما دیر رسید و سلطانه مرده بود.
جبران سخت به خواهرانش دلبسته بود و این مرگ ضربهی بدی بر او وارد آورد. اندکی بعد برادر و مادرش را نیز از دست داد. خبر این واقعه چنان جبران را تکان داد که باعث شد از هوش برود و کفی خونآلود از دهانش خارج شود. بعدها به کمک دوستان خود نمایشگاههایی را بر پا کرد و در یکی از این نمایشگاهها بود که با ماری هسکل آشنا شد؛ زنی که بیش از هر کس دیگری بر سرنوشت او و بر انتشار و بهبود آثار او تأثیر گذاشت.
ماری هسکل در آن زمان سی سال داشت و ده سال بزرگتر از جبران بود و البته زنی تحصیلکرده و مصمم و مستقل و از اعضای جنبش آزادی زنان. جبران با ماری هسکل رابطهای عاشقانه برقرار کرد و سخت دلبستهی او شد. ماری جبران را تشویق کرد تا به انگلیسی بنویسد و در تصحیح نوشتههای او بسیار کوشید. ماری حتا سعی کرد عربی بیاموزد تا با زبان و افکار جبران بیشتر آشنا شود.
این کتاب بصورت گالینگور نفیس لب رنگی، چاپ دورنگ و کاغذ مخصوص به چاپ رسیده است.