نم اشکی ریخت روی بالش اطلس گلدوزی شده ای که از بازار کارناتاکا خریده بودند و به طنازی قویی که می گفتند می رفته تا بمیرد، نرم و آرام خوابش برد.فردای آن روز که رخت و لباسش را می چپانده توی چمدان. متین ب..
سرزمین کولیان کجاست؟ کولیان چون باد به همه جا می روند و اسیر خاک و خانه نمی شوند. کولیان از هند به ایران می آیند. از گذشته می دانند ، رازهای آینده را فاش می کنند ، قصه می گویندو با آوازی بهاری، غبار غ..
قبل از پریدن شروع کردم به محاسبه ی زمان سقوط آزاد. اول ارتفاع تقریبی اتاقم از سطح زمین را به دست آوردم و بعد زمان دقیق سقوط آزاد از این ارتفاع را محاسبه کردم، عددی که در نهایت به دست آمد هشت وسه دهم ث..
«مِندَر» داستان زنی است عاشق اما گریزان و ترسان از همسر خود. او به زنانی بر می خورد دردمند همچون خودش و .... . داستانی است که در تاریکی روشنی را می جوید و همان قدر از اندوه زنان می گوید که از زخم مردا..
«مکالمه» اصطلاحی ست - حالا برای من خاص - که برای فرمی از نوشتن به کار می برم؛ و آن متنی ست نوشته شه فقط با گفت وگو؛ گفت وگویی دونفره که پایی در نمایشنامه دارد و پای دیگر در داستان. نمایشنامه است چون ا..
مریم ایلخان داستان نویسی را، به صورت آکادمیک، از سال 1384 نزد اساتید سیامک گلشیری و حسین سناپور آغاز کرد. پس از اخذ مدرک کارشناسی ادبیات داستانی و استفاده از محضر اساتیدی چون دکتر پروین سلاجقه، به فعا..
یک روز، مهمان ناغافل مثل مور و ملخ ریخت سر ما. آقاجانم خانه نبود.
دست مان هم تنگ. مادرجان می خواست آبروداری کند. گفت بروم از خانه ی همسایه سیب زمینی
و پیاز بگیرم برای ناهار. نمی رفتم. گُر گرفته بودم..