داستان از زبان کاپیتان چارلز رایدر روایت می شود. او که در سال 1944 به همراه واحد نظامی اش به قصر برایدزهد آمده تا در آنجا مستقر شوند، به یاد تجربه جوانی اش در این قصر می افتد و داستان با بازگشت به گذشته چارلز ادامه پیدا می کند.
رایدر به یاد می آورد که در سال 1922 در دانشگاه آکسفورد درس می خوانده. در همین جا بوده که او با سباستین فلیت و خانواده اش آشنا می شود و دفعات مختلفی را در برایدزهد، ملک خانوادگی فلیت ها، مهمان این خانواده ی ثروتمند و آریستوکرات بوده است.
داستان در بخش اعظم خود به تجربه رایدر با خانواده فلیت می پردازد. رایدر روش زندگی و طرز تفکر این خانواده ی آریستوکرات را با جزئیات شرح می دهد و نویسنده ضمن شرح مبسوط معماری برایدزهد و غذاهای مختلفی که بر سر میز خانواده فلیت سرو می شود، توصیف دقیقی از محیط رو به زوال آریستوکراسی انگلستان در ابتدای قرن بیستم بدست می دهد.