رمان جاده ی سه روزه، که داستان آن در کانادا و میادین جنگی فرانسه و بلژیک می گذرد، رمانی مسحورکننده است که توسط نیسکا و پسرعمویش خاویر روایت می شود؛ نیسکا زنی کانادایی از تبار اجی کری است که با شکار، جمع آوری گیاهان و کشاورزی، هرطور شده زندگی خود را پیش می برد. خاویر با اصرار دوستش الایجا، پسری از تبار کری، برای جنگیدن به ارتش می پیوندد. این دو پسر در سن نوزده سالگی با کشتی به اروپا اعزام می شوند. به دلیل ظاهر بومی و توانایی فوق العاده ی این دو شخصیت در تیراندازی که از طریق سال ها تجربه در شکار به دست آمده است، توسط دیگر سربازان کانادایی به حاشیه رانده می شوند. هردوی آن ها به تک تیراندازانی تبدیل می شوند که به دقتی خارق العاده و چابکی شهرت دارند. اما زمانی که خاویر در تقلای درک هدف جنگ است و به خاطر جان های بی شماری که گرفته، با وجدان خود در ستیز است، الایجا به آدم کشی خو می گیرد و برای تبدیل شدن به زبده ترین تک تیرانداز ارتش، دست به خطر های بزرگی می زند. سرانجام، حقیقت ترسناک و خونین جنگ، چهره ی واقعی خود را به شکل های مختلفی به این دو دوست نشان می دهد و زندگی نیسکا، کسی که در تمام عمر خود شاهد مرگ و میر نزدیکانش بوده، نیز در این برهه با زندگی دو پسر گره می خورد.