حرف‌های ما هنوز ناتمام...تا نگاه می‌کنی:وقت رفتن استباز هم همان حکایت همیشگی!پیش از آن‌که باخبر شویلحظه عزیمت تو ناگریز می‌شودآی..ای دریغ و حسرت همیشگی!ناگهانچقدر زوددیر می شود!..

صدای تیر ربود از دهان کلامم راستاره پر پر شد!نسیم از نفس افتاد؛رنگ ماه پرید...دگر کجا ببرم حرف ناتمام را ؟..

من، امیدی را در خودبارور ساخته ام.تار و پودش را، با عشق تو پرداخته اممثل تابیدن مهری در دلمثل جوشیدن شعری از جانمثل بالیدن عطری در گلجریان خواهم یافت****راه خواهم افتادباز از ریشه به برگباز، از "بود" ..

 فروغ فرخزاد در پانزدهم دی ماه و یا آن گونه که پوران فرخزاد، خواهرش می گوید در هشتم دی ماه 1313 در تهران به دنیا آمد. در شانزده سالگی با پرویز شاپور، نویسنده، ازدواج کرد که حاصل آن پسری به نام کا..

درسرزمین قدکوتاهانمعیارهای سنجشهمیشه بر مدار صفر سفر کرده اندچرا توقف کنم ؟من از عناصر چهارگانه اطاعت می کنمو کار تدوین نظام نامه ی قلبمکار حکومت محلی کوران نیست..

ویراست جدید... به همراه اضافات.«گفت: درنگ کنید که من آتشی دیده ام.ای بسا خبری بیاورم از آن.»رفت. و «پیامبر» بازگشت...

خداحافظیبه خداحافظی تلخ تو سوگند، نشدکه تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد لب تو میوه ی ممنوع، ولی لب هایمهرچه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهرهیچ کس! هیچ کس اینجا..

وقتی که میل و رغبت مردن هم در تو نبودحتما سراغ گورستانی را بگیر و مطمئن باشمثل انار با خلق تنگ اگر برویبا روی بازبر می‌گردی..