«مکالمه» اصطلاحی ست - حالا برای من خاص - که برای فرمی از نوشتن به کار می برم؛ و آن متنی ست نوشته شه فقط با گفت وگو؛ گفت وگویی دونفره که پایی در نمایشنامه دارد و پای دیگر در داستان. نمایشنامه است چون ا..
با شما میبینم، میشنوم و حس میکنم غمها و شادیها و عاشقانههای مردم شهری را که در هوای آن نفس میکشم.با این تفاوت که من از دریچهی چشمان خودم میبینم و بازبان خودم مینویسم.مجموعهی پیش رو ، حاصل ن..
بدبختی این بود که شبح بیشکل زن هرجا که میرفتم با من بود. انگار به خودم سنجاقش کرده بودم. انگار سایهاش بود که فقط خودم میدیدم. بدتر اینکه آنقدر برایم مهم شده بود که خودم هم دلم میخواست ببینمش. حتی..
قبل از پریدن شروع کردم به محاسبه ی زمان سقوط آزاد. اول ارتفاع تقریبی اتاقم از سطح زمین را به دست آوردم و بعد زمان دقیق سقوط آزاد از این ارتفاع را محاسبه کردم، عددی که در نهایت به دست آمد هشت وسه دهم ث..
سرزمین کولیان کجاست؟ کولیان چون باد به همه جا می روند و اسیر خاک و خانه نمی شوند. کولیان از هند به ایران می آیند. از گذشته می دانند ، رازهای آینده را فاش می کنند ، قصه می گویندو با آوازی بهاری، غبار غ..
«مِندَر» داستان زنی است عاشق اما گریزان و ترسان از همسر خود. او به زنانی بر می خورد دردمند همچون خودش و .... . داستانی است که در تاریکی روشنی را می جوید و همان قدر از اندوه زنان می گوید که از زخم مردا..
مریم ایلخان داستان نویسی را، به صورت آکادمیک، از سال 1384 نزد اساتید سیامک گلشیری و حسین سناپور آغاز کرد. پس از اخذ مدرک کارشناسی ادبیات داستانی و استفاده از محضر اساتیدی چون دکتر پروین سلاجقه، به فعا..
یک روز، مهمان ناغافل مثل مور و ملخ ریخت سر ما. آقاجانم خانه نبود.
دست مان هم تنگ. مادرجان می خواست آبروداری کند. گفت بروم از خانه ی همسایه سیب زمینی
و پیاز بگیرم برای ناهار. نمی رفتم. گُر گرفته بودم..