خانوادۀ ماناد که به اصالت و نجابت دودمانیشان پایبندند، به کوچی اجباری تن میدهند. آنان در سرزمین تازه بهرغم کامیابیهای نخستین، گرفتار ماجراهای عجیب و ناخواستهای میشوند که پیامد آن فروپاشی همۀ باو..
سرودههای ماریا سایمنانزوایم را دوست دارمهمین خرقه که بر دوش کشیدهاماز هنگام که از کیسهی زهدان بریده شدمهمان که تا سالخوردگی خواهم پوشید.حجابی است هم غنی و هم ظریفهمین کفن با دندانهی روحاین میان پر..
آرتور : ما خیلی بدبختیم دکتر... نفرینشده... آواره... دربهدر این شهر که حتی بلد نیستیم درست اسمشو به زبون بیاریم... دکتر میدونی همسنوسالای من قبل از این جنگ کوفتی چیکار میکردن؟ تو چیزی از دیدن ش..
کهنترین و قدرتمندترین احساس بشری، ترس است و کهنترین و قدرتمندترین
ترس بشری، ترس از ناشناختههاست. ترسی که مهمترین عامل در کشف آتش و اختراع مذهب
بود. ما با ترسیم وحشت، در حقیقت زمینهی آمادگی کنار..
نُهساله بودم که آن واقعۀ تاریخی، آن تغییر دولت، آن کودتا، یا هرچه بنامید، رخ داد و دولت دیگری آمد؛ اما نه به این سادگی! انباشتِ روایتها و دشنامها و کینهها و کینهورزیهای مردم ما نسبت به آنچه رفت ..