انتشارات مروارید
-270x270.jpg)
تسویه حساب
با خبر مفقودالاثر شدن پیت، اسطوره و فرمانده جنگ، مردم هرشب در کلیسای شهر جمع میشدند و برای سلامتی او دعا میکردند و نماز میخواندند. هنگامی که از جنگ بازگشت برای بازگشتش جشن گرفتند و به درگاه خداوند ..

تشبیه
یکی از پایه های بلاغت یا اصلی ترین رکن آن «تشبیه» است که بسیاری از ارکان بلاغی بر اساس آن بنا شده است.این کتاب پس از بررسی و نقد تعریف تشبیه، در 3 فصل این موضوعات را تحلیل و نقد کرده است:1. بررسی چارچ..

تشویق اذهان عمومی
در حاشيۀ «عبور ماشين ممنوع» حقد و حسد و كدورت و كين ممنوعممنوع زياد هست، اما ذكرش جز يك دو سه تا به قدر گلچين ممنوعهرجا كه سيا..

تقویم تصادفی
از متن کتاب: ناامیدی هایش همیشه به این فکر ختم می شود که می میرد و در مردن دلش برای هیچ کس تنگ نخواهدشد. نمی ترسد از اینکه دیگران بعد از مرگ فراموشش کنند. از فراموشیِ خودش می ترسد. از خودش می پر..

تماس
با فاصله کمی از شهر و اندکی نزدیک به جنگل، چهار خانواده باهم همسایه هستند. شب های سرد و بلند زمستان، و روزهای گرم تابستان را با جمع شدن کنار هم سپری می کنند. در دورهمی هایشان باهم از هر جایی حرف می زد..

تن ها من بود میان هیچ می دوید
فرو افتادمبا فصلی که از خزانبرخاسته بودآنگاه که شاخهای آن نفیردر من میدمیدو دستهام در نیایش خاکگره می خوردرنج را زدودم از خارچرا کهاندوهان رنج رستنی بودمن از رنجهایم بزرگتر شدم..

تناهی
آدم ها آرام آرام به یکی از میلیون ها مدار زندگی عادت می کنند، درست مثل سیاره ای که در یک منظومه برای همیشه گرفتار شده باشد. بعد از آن روزها پشت روزها و سال ها پشت سال ها و اسم این دو باطل می شود تقدیر..

تنها باد از زیر خاکستر خبر دارد
خویش را در پیش پای خویشتن گم کرده ام* دنبالِ من نگردمن از قساوتِ قرن ها گذشته ام از کنار کبیسه عبور کرده امهر روزسیصد و شصت و هفت دَورگِرد خودم می گَردمهر شبسیصد و شصت و هفت باردَورِ خودم گیج می زنم..