در بخشی از این رمان می خوانیم: تو مدام از کارهایی که در گذشته انجام ندادی با آنها را بد انجام داده ای گلایه می کنی. طوری که انگار این کار فایده ای دارد. چرا خودت را نمی بخشی و به خودت یادآوری نمی کنی که همیشه بیشترین تلاشت را کرده ای؟ انسان ها این حق را دارند که به تدریج کامل شوند. لازم است گذر عمر، چیزی جز موی سفید برای ما به ارمغان بیاورد.
این کتاب که برخی از منتقدان نشریات اروپایی از آن به عنوان زیباترین رمان دنیا یادکرده اند، با سادگی و بخشندگی نویسنده خود، به بینش خوانندگانش به بهترین شکل عمق و جهت می دهد و با توصیفی روانشناسانه، فلسفی و عمیق از خوشبختی سخن می گوید:
داستان این رمان با تصمیم زن جوانی با عنوان «ایریس» برای خودکشی شروع می شود ولی او در مسیر رفتن به مکانی که برای خودکشی انتخاب کرده است با کافه ای با عنوان «زیباترین جای جهان اینجاست» آشنا می شود و این سرآغاز تحولاتی تازه در زندگی اوست
وی برای نگارش این کتاب که به دوازده زبان دنیا ترجمه شده است از همکاری دیگر نویسنده اسپانیایی؛ کاره سانتوس نیز بهره برده است.
میرالس که در زمینه خودسازی و خودشناسی نیز آثاری خلق کرده، در آثار ادبی خود با نگاهی روان شناسانه و عمیق به زندگی و روابط انسان ها می پردازد.
فرانسسک میرالس نویسنده، مترجم و موسیقی دان اسپانیایی صاحب آثار متعددی است که تاکنون به بسیاری از زبان های دنیا ترجمه شده و چندین جایزه ی ادبی برای وی به ارمغان آورده اند.