نویسنده در کتاب «هنرمند بیلچه»، سومین کتاب از مجموعه‌ی «قصه‌های کولیما»، از روی اسرار بی‌شمار دیگر کولیما پرده برمی‌دارد و خواننده را غرق شگفتی‌های بیشتری می‌کند. در این کتاب با سبک متفاوتی مواجه می‌ش..

در شهر‌های خالی از سکنه شناور بودو اتاق‌های خانه‌های رها شده را پر می‌کرد.هوای برفی را در رگ‌هایش نگه می‌داشت،باران را در چشمانش ذخیره می‌کردو فصول ناشناخته‌ای به ارمغان می‌آورد.چه پرنده‌ی سبکی!در بی‌..

غروب تهراناین غروبمثل سربازهای خاکی و خسته و خاکستریکه از جنگ برمی­گردندتهران را غبارآلود می­کندخودم رابا سرخوشی­های یک سرباز به خانه آمدهمشغول کردمفایده نداشتجنگ از دست­های من بزرگ­تر بودو اتفاق..

خانوادۀ ماناد که به اصالت و نجابت دودمانی‌شان پایبندند، به کوچی اجباری تن می‌دهند. آنان در سرزمین تازه به‌رغم کامیابی‌های نخستین، گرفتار ماجراهای عجیب و ناخواسته‌ای می‌شوند که پیامد آن فروپاشی همۀ باو..

آیا بیشتر از ماهی به آبماه به آسمانمی شد آغشته باشم به تو ؟..

سروده‌های ماریا سایمنانزوایم را دوست دارمهمین خرقه که بر دوش کشیده‌اماز هنگام که از کیسه‌ی زهدان بریده شدمهمان که تا سالخوردگی خواهم پوشید.حجابی است هم غنی و هم ظریفهمین کفن با دندانه‌ی روحاین میان پر..

آرتور : ما خیلی بدبختیم دکتر... نفرین‌شده... آواره... دربه‌در این شهر که حتی بلد نیستیم درست اسمشو به زبون بیاریم... دکتر می‌دونی هم‌سن‌وسالای من قبل از این جنگ کوفتی چی‌کار می‌کردن؟ تو چیزی از دیدن ش..

نامت گلواژه‌‌‌‌‌ای به سپیدای ماهتاب و سپیده‌‌‌‌‌ست در باغ اطلسی‌‌‌‌‌ها و دشت‌‌‌‌‌های گرم شب‌‌‌‌‌بوهای دشتستان ... نامت گل هزار بهار نیامده‌‌‌‌‌ست. ... نامت، مژگانم را دُر می‌‌‌‌‌گیرد نامت ..