دیگر صدایمان را پس نمیدهدکوهی که پناهمان بودو آن سگ که با شوق دنبالمان می کردبه قلاده خو کرده استچه معجزهای !وقتی بر دهانه غارهابی سببی، تار تنیدهو غربت، تخم نهاده..
«مکالمه» اصطلاحی ست - حالا برای من خاص - که برای فرمی از نوشتن به کار می برم؛ و آن متنی ست نوشته شه فقط با گفت وگو؛ گفت وگویی دونفره که پایی در نمایشنامه دارد و پای دیگر در داستان. نمایشنامه است چون ا..
مجمع الجزایر گالاپاگوس در اقیانوس آرام نزدیک بدنهی غربی آمریکای جنوبی قرار دارد و همان جایی است که چارلز داروین در سال 1835 بنمایهی نظریهی تکامل خود را پیدا کرد. ونهگوت این پدیده و «سفر دریایی قر..
درونمایه ی اصلی این نمایشنامه، ملودرامی است که در یکی از ایالات جنوبی آمریکا اتفاق می افتد که در این کتاب مردمانش با خرافات و اوهام، کینه توزی و حسادت و دروغ دست به گریبانند. با خانواده ای روبه رو می ..
باران به باد گفت،«تو پیش بران و من تیرباران میکنم»و هردو باغچه باغ را چنان کوبیدندکه گلها به زانو در آمدند،و خسته و کوفته فرو خفتند... گرچه نمردند.می میدانم که گلها چه احساسی داشتند...
شاید این تو باشیکه اکنون مرا به سوی نغمههای حقیقی رهنمونی(که میداند؟)شاید آنکه دستگیره فانی را میگرداندو قفل را میگشاید تو باشی.پس اکنون سرانجام باید بگویم:بدرود، و درود بر تو !ای خیال من..