حیف است اگر حسین منزوی را فقط محدود به قالب غزل کنیم. او در تمامی قالب های شعر فارسی از عشق سخن گفته؛ به زبان و بیانی دیگر و از همین نگاه است
که اندیشه برگزیده حاضر رقم خورد. خوب است حسین منزوی ـ شاع..
حیف است اگر حسین منزوی را فقط محدود به قالب غزل کنیم. او در تمامی قالب های شعر فارسی از عشق سخن گفته؛ به زبان و بیانی دیگر و از همین نگاه است
که اندیشه برگزیده حاضر رقم خورد. خوب است حسین منزوی ـ شاع..
خواب رویای فراموشیهاست!خواب را دریابمکه در آن دولت خاموشیهاستمن شکوفایی گلهای امیدم را در رویاها میبینمو ندایی که به من می گوید:((گرچه شب تاریک است((دل قوی دار،سحر نزدیک است.....
تو قامت بلند تمنایی ای درخت.همواره خفته است در آغوشت آسمانبالایی ای درختدستت پر از ستاره و جانت پر از بهارزیبایی ای درختوقتی که بادهادربرگهای درهم تو لانه میکنندوقتی که بادهاگیسوی سبز فام تو را شانه ..
زندگی کم نیستند کسانیکه نان غم خستگان میخورند و بازطلبکار طعنه خویشاند به گندم بی گناه.و نیز بسیارند کسانیکه غم نان درماندهگان دارند و بازبدهکار باور باراناند به قحطسال این روزگار...
جاده یعنی سفر سوی شهری که باید از آنجا سفر کردجاده یک انزوای موربجاده یک امتداد غم آلودجاده یعنی غروبی که باید در آن خستگی را تکاندجاده تصویر مغشوش آرامش خانهها در دل باغهاجاده یعنی سخن با درخت و در..
یاسها را به نخ میکشدناوک چابک سوزنمساعتی بعد گل میدمدژان گلوبند بر گردنموان حریر تن از وی پدیدآن خیال آفرین سپیدیاد ایام دیرینه رابر سر و دوش میافکنمکیستم، کسیتم، کیستم پیش آیینه میایستمپای تا سر..