خداحافظیبه خداحافظی تلخ تو سوگند، نشدکه تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد لب تو میوه ی ممنوع، ولی لب هایمهرچه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهرهیچ کس! هیچ کس اینجا..
در این شب های مهتابی،که می گردممیان بیشه های سبز گیلان با دل بی تاب،- خیالم می برد شاید -و می بینم چه شاد و زنده و زیباست؛الا، دریاب! - می گویم به دل-بی تاب من! دریاب.در این مهتاب شبهای خیال انگیز،مرا..
خواب رویای فراموشی هاست!خواب را دریابم،که در آن دولت خاموشیهاست.من شکوفایی گلهای امیدم را در رویاها میبینم،و ندایی که به من میگوید:«گرچه شب تاریک استدل قوی دار،سحر نزدیک است»..
تو قامت بلند تمنایی ای درخت.همواره خفته است در آغوشت آسمانبالایی ای درختدستت پر از ستاره و جانت پر از بهارزیبایی ای درخت.وقتی که بادهادر برگهای درهم تو لانه میکنندوقتی که بادهاگیسوی سبزفام تو را شا..
ای مهربان تر ا زبرگ در بوسه های بارانبیداری ستاره، در چشم جویبارانآیینه نگاهت پیوند صبح و ساحللبخند گاه گاهت صبح ستاره بارانبازا که در هوایت خاموشی جنونمفریادها برانگیخت از سنگ کوه ساران..