مجموعه شعر

چاله ها
چشمانت را نبندآغوشت را پنهان نکناگر کمی صلح را می فهمیدیمرز دستانت را با ده سرباز خشمگینقفل نمی کردی..

پنجاه سپید سرا
شعر سپید (یا شعر منثور) در زبان و ادبیات فارسی، شعری است که در آن، وزنهای عروضی کهن یا آزاد / نیمایی حضور نداشته باشد یا در شکل / فرم آن حضوری تعیین کننده نداشته باشد. مجموعهی حاضر منتخب و تحلیلی اس..

پناهنده
پرهایش را به تمسخر گرفتندنامهاشمیان انبوه دود اژدهای آهنی گم شدسرخ پوستیکه پای قطاربه قلمرویش باز شده است..

پرهیب
کبود حرف آخر است.زخم حرف آخر است.آنچه ما پشت پردههای کشیده خلق میکنیم،به خیابان نمیرسد.سکوت میکنمچیزی شبیه خواب از پیراهنم میگذرد...

پرده بگردان بانو!
وقتی پرنده در قفس خویشتصویر باغهای جهانرادر ذهن میکشید،مردان چکمهپوش، شبح واراز باغ ما جنازه سروی رامیبردند...

پاییز وارونه
تو را به واژهها میشناسندمرا به سکوتتو را به عمارتهاییبا بامهای بلندو پنجرههای آفتابیو مرا به ستونهای فروریختهو تکهسنگهای بیچهرهمن در جستوجوی تواز هرچه نشانی از تو داشتگذشتم..
-270x270.jpg)
پاییز سرزمین ما
رویای منخدای دریاها، آناهیتابا پرچمی سپید در دست ایستادهایمبیا و دوباره شادی و آزادی رابه سرزمینمان ببخشای بانوی آبهای خلیج فارس..