مجموعه شعر

کارگران مشغول بیکاری اند

950,000ریال

مست می شود هواوقتی از ریه ها تو برمی گرددنفس که می کشیدرختانتلوتلو می خورند..

رابطه برگ ها گاهی به هم می خورد

100,000ریال

بخندبا احتیاط پیاده می شوم از سایه اتاستارت نمی خورد ماشینمبخندمن مدت هاست از بازی خارج شده ام..

بگذار من به رفتنت عادت نکنم

90,000ریال

من به اندازه ی همه ی سنگ ریزه هاییکه در کنار همه ی ریل های جهان خوابیده اندرؤیای آمدنت را می بینم  ..

برسد به استخوان هایت

180,000ریال

 هزاران بار هم که بمیری ... یک قطره خون از هیچ تلوزیونی نیمی رود ... ما آرام نشسته ایم ... و با هر مرگ ... تنها وفقه ای کوتاه میان شام مان می افتد...

نمایش 97 تا 104 از 225 (29 صفحه)