مجموعه شعر

کارگران مشغول بیکاری اند
950,000ریال
مست می شود هواوقتی از ریه ها تو برمی گرددنفس که می کشیدرختانتلوتلو می خورند..

رابطه برگ ها گاهی به هم می خورد
100,000ریال
بخندبا احتیاط پیاده می شوم از سایه اتاستارت نمی خورد ماشینمبخندمن مدت هاست از بازی خارج شده ام..

بگذار من به رفتنت عادت نکنم
90,000ریال
من به اندازه ی همه ی سنگ ریزه هاییکه در کنار همه ی ریل های جهان خوابیده اندرؤیای آمدنت را می بینم ..

برسد به استخوان هایت
180,000ریال
هزاران بار هم که بمیری ... یک قطره خون از هیچ تلوزیونی نیمی رود ... ما آرام نشسته ایم ... و با هر مرگ ... تنها وفقه ای کوتاه میان شام مان می افتد...

دچار
80,000ریال
ایمان صفری در انتهای کتاب درباره خود و مجموعه شعر «دچار» می گوید: هرگز فکر نمی کردم سرنوشتم با شعر گره بخورد، رویای من از نوجوانی، موسیقی و روزنامه نگاری بود اما از سال ۷۴ با خواندن «هوای تازه» وارد ..